سبزه ای دم اذان
در پیاده رو
جانماز خویش را گشوده است
هیچ فکر آبرو نمی کند
آن طرف میان باغچه
هیچ غنچه ای
خنده بی وضو نمی کند
ما که کمتر از سبزه نیستیم...
خواستم بگویم تنهایم
اما نگاه خندانت ، مرا شرمگین کرد
چه کسی بهتر از تــو ... !
=============
. اجازه بده عشق علی بجاي نفرت قلبت رو پر كنه.
وقتي نفرت تو قلبت هست،جايي براي چيزاي ديگه نميمونه اما وقتي عشق علی تو قلبت هست،جا براي يه شادي بي پايان تو قلبت هست
خون داغ عشق علی در رگهای من جاریست باز
لب فرو بستن سکوت تلخ اجباریست باز
چند روزی میشود سودایی سوداییام
در دل شبهای من غوغای بیداریست باز
به جان ثانیه هایی که در فراق چشمانت می گذرند ، دل کوچکم تنگ نگاه توست ای علی
بهترين لحظات زندگي،اوقاتي است كه احساس مي كنيم
عشق علی را به ديگران منتقل مي كنيم و پيام و حضور خدا را براي ديگران قابل لمس مي
سازيم
بگرد دنبال یک دلی به بزرگی علی ؛ تا برای ورود به آن مجبور نباشی خودت
را کوچک کنی
گاهی بهترین کاری که میشه کرد نه فکره، نه خیال
نه تعجب، نه ناله و نه زاری، فقط باید یه نفس عمیق
کشید و ایمان داشت به علیه
که بالاخره همه چیز اون جوری که باید، دُرُست میشه . . .
حكایت من،حكایت كسی
است كه عاشق علی بود،اماعلی نداشت؛دلباخته علی بود،اماعلی نداشت،حكایت من،حكایت كسی
است كه زجركشید،اماضجه نزد،زخم داشت وننالید،گریه كرد،امااشك نریخت حكایت من،حكایت
كسی است كه پرازفریادبود،اماسكوت كردتاهمه ى صداهارابشنود...